اون

ساخت وبلاگ

ای کاش خدا وجود داشت و یه بارم برای ما میخواست اون...
ما را در سایت اون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mentaldiaries بازدید : 47 تاريخ : يکشنبه 15 مرداد 1402 ساعت: 18:04

چهره زرد مرا بین و مرا هیچ مگودرد بی‌حد بنگر بهر خدا هیچ مگودل پرخون بنگر چشم چو جیحون بنگرهر چه بینی بگذر چون و چرا هیچ مگودی خیال تو بیامد به در خانه دلدر بزد گفت بیا در بگشا هیچ مگودست خود را بگزیدم که فغان از غم توگفت من آن توام دست مخا هیچ مگوتو چو سرنای منی بی‌لب من ناله مکنتا چو چنگت ننوازم ز نوا هیچ مگوگفتم این جان مرا گرد جهان چند کشیگفت هر جا که کشم زود بیا هیچ مگوگفتم ار هیچ نگویم تو روا می‌داریآتشی گردی و گویی که درآ هیچ مگوهمچو گل خنده زد و گفت درآ تا بینیهمه آتش سمن و برگ و گیا هیچ مگوهمه آتش گل گویا شد و با ما می‌گفتجز ز لطف و کرم دلبر ما هیچ مگو اون...
ما را در سایت اون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mentaldiaries بازدید : 48 تاريخ : يکشنبه 15 مرداد 1402 ساعت: 18:04